همه چــــی شعر های عاشقانه
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی از هزاران گل گلی همچون شما پیدا نشد
نذر کردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم با هزاران آرزو
آرزویم هیچ ، قلب بی قرارم مال تو …..
بگذارید و بگذرید
ببینید و دل ببندید
چشم بیاندازید و دل مبازید که
دیر یا زود باید گذاشت و گذشت
آسمان غریبه بود نگاهم کردی
برف آمده بود صدایم کردی
دل آسمان تپید و روشن شد عشق آمده بود ، آشنایم کردی
عشق یعنی خاطرات بی غبار
دفتری از شعر و از عطر بهار
عشق یعنی یک تمنا یک نیاز
زمزمه از عاشقی با سوز و ساز
عشق یعنی چشم خیس مست او
زیر باران دست تو در دست او
عشق گاهى از درد دورى بهتراست ،
عاشقم کردى ولى گفتى صبورى بهتراست،
در قرآن خوانده ام ،یعقوب یادم داده است ،
دلبرت وقتى کنارت نیست کورى بهتر است
آخرین مطالب آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
|||
|